افسوس...
عزیزم...الان یه سال میشه که تو رو از دست دادم تازه داشتم بودنت رو احساس میکردم ...زندگی برای من و بابات رنگ دیگه ای گرفته بود ....میخاستیم اطاقت رو برای اومدنت اماده کنیم که ....تو پر کشیدی و از پیش ما رفتی.....دل ما رو خون کردی....تقدیر این بود خواست خدا بود که تو درو از ما گرفت....امیدوارم که خودش دوباره یه نی نی دیگه به ما بده....یعنی منم مادر میشم؟؟؟/
به امیدنت شکفتنت در درونم لحظه شمارس میکنم و میدانم که میای.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی